زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در شهادت پدر
قـرآن نـاطـق حـیـدر و تـفـسیر، زینب اُمُّ المصائب شد به هر تـقـدیـر، زینب از کـاسـههای شـیـر خـیـلـی نـا امـیـدم با چـاه کـردی درد دل با دخـتـرت نه زانـو بـغـل کـردم کـنـار بـسـتـرت نـه ای لیلة الـقـدرت شب گـیـسوی زهـرا خیبر شکن! حالا چرا در هم شکستی؟ از بعد کوچه دیـدمت کم کم شکـسـتی یک شب نـشـد یـاد در و مادر نیـفـتی قـرآن به سـر میگـیـرم امـا بـیـقـرارم سنگ مـزارت میشـود سنگ مـزارم دلشورۀ این کوچه سازیها مرا کشت هـر شـب گـرفـتـارم گـرفـتار حـسـیـنم بـابـا سـفـارش کـن که پـاکـار حـسیـنم دیدم که چشمانی پُر از افـسوس داری ما را مـیـان کـوچـهها سـر میدوانـند دنـبـال سـرهـای به نـیـزه میکـشـانـند وای از غــم بـازار، از الـوات کـوفـه |